فضولی در کار خدا
گرچه به بچههام میگم به کارایی به شما مربوط نیست دخالت نکنید، ولی خودم حس فضولیم یا اونی که میگن کنجکاوی تحریک شده و نمیزاره آروم بگیرم و یک روز سرد را در میان روزهای به غایت گرم ماه مبارک ببینم.
برا گرمی هوا دنبال دلیل نبودم ، اما برا سردی هوای پنجشنبه، دلیل تراشی میکردم که خبر بارش برف در ارتفاعات مازندران، ضمن اینکه حس برآمده را سرکوب و شوکهام کرد؛ یاد خاطرهای از بابام افتادم که میگفتند: در یک روز گرم چلهی تابستون در سالوک تگرگ گرفت؛ کلی گاو و گوسفند را در حین چرا، سرما زد و بیآنکه فرصتی برای سربریدن باشد، همه حرام شدند. ساعتی بعد آفتاب بقدری گرم شد که از بوی تعفن حیوانهای تلف شده، نمیشد در آن منطقه ماند.