تابستانی تابستانی
بیل به دوش شتابان به سوی رودخانه، زیر لب چیزهای مبهمی میگوید و رد میشود؛ پایینتر یکی تکیه بر دستهی چینی بیل روسی داده منتظر است تا آب داخل جوی به آخر برشد تا او به کش ردیف دیگر هدایتش کند، سر از روی بیل برداشته بی هیچ پرسشی پاسخ میدهد که با این وضع آبیاری باغهای بیبار که هیچ ولی اندک کشت بهاره - سبز برگ - هم خاکو مانده و بعید است بشه همه را آب داد.
بالاتر و در پشت جوی ، گروهی دروگر کمر خم کرده مشغول دروی گندم هستند، نزدیکترینشان، زودتر کمر راست کرده، جنگلهی گندم در دست چپ و داس کهنه پیچ کرده در دست راست، به اللهقوت پاسخی در خور داده میگوید : خرج کشت و بذر را بدهد بسمان است، زحمتکشی درو هیچ. از سخت آسمان گله دارد اما غافل از دیمکاری بی بند و بار خویش.
چوپان در حالی که چوبدستی خود را به سوی بز ریش بلند انداخته خود به سوی تکهی چموش دویده، نفرین نثارش میکند که: کجا چنین شتابان ؟ بی صاحب فکر کردی آنطرفتر ننه سرما برات برف تلمبار کرده و چشمهای سرازیر کرده؟ همین سزقو آب سئقرسیماقی که دیدی همان چشمهی سالهای پیش است؛ بایست و منتظر بمان تا آب بخوری و برگردیم.
واینجا رانندهی تاکسی با لنگی دست به فرمان برده،با سندل پاره ، پای بر پدال میفشارد و نافرمانی میکند که در این هوا سگو بزنی از خانه بیرون نمیآید، اینم دخل امروز جهنمی من.
آن سو کاسب و کارمند و رهگذر همه شکوه از گرمی هوا دارند و برخی جرعهای آب سرازیر گلو و بعضی مشتی بر صورت زده انتظار خالی کردن دق دل در افطار را میکشند.
.
.
.
خدایا اینها همه بنده و آفریدهی تو و به تفاوتها و تواناییهاشان واقفی نه حالا که از ازل این چنین بوده است.
این تفاوتها در قول و عمل موجودات ریز و درشت شما قبول؛ این هم که ماهها و فصلها نیز اینچنین تفاوتهایی دارند قبول. بله تابستان است و اوج گرما.تابستان است خرماپزون، تابستان است و کافردرو؛ تابستان است عمود آفتاب ...
پروردگارا، ایزدا ، تابستان ما را تابستان فرمودهای قبول . ما هم به هر نحوی که مقدر فرمایید این دو ما و اندی مانده از تابستان را تحمل خواهیم کرد.
ای خدای من، ای خالق زیبائیها، ای محبوب دلهای عاشق ،ای اند رحمت، ای آفرینندهی فصلها،...
پاییزیی که در راه است پاییزی( خنک و بارانی) فرما؛ ای آفرینندهی باد و باران، زمستان ما را هم زمستانی( سرد و برفی) بنما؛ ای خالق زیباییها بهار آیندهی ما را هم بهاری( معتدل و پر باران) بگردان.
و آنگاه بار دیگر ما را سزاورا تابستانی تابستانی( گرم و همراه با نعمتهای فراوان و میوههای رنگارنگ) بفرما.
گویند که گرد مَه، زمین میگردد
دور فلک و عرش برین میگردد
خورشید، جمال مجتبی را دیده است
حیران شده است و این چنین میگردد
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک