کافر درو
تابستان است و فصل دروی محصول. روزگاری برای کشاورز و زارع ؛ گندم همهی دارایی و رزق و روزیش بود. آنچه که در پاییز و بهار کشته، تمام داشتهی اوست و مرحلهی برداشت، غیر از تحصیل محصول، عزت و آبروی خانوادهی کشاورز است.آبروی رفته را هم با هیچ چیزی نمیتوان برگرداند.
با وجود تقسیم کار نانوشتهی که برای طول سال بین خانوار کشاروز؛وجود دارد؛ دروی گندم و جو، نقطهی مشترک و کانون تجمع همهی آنانی است که بواسطهی دندانی که دارند؛ باید در امر درو مشارکت داشته باشند. اینجاست که گردش ایام و تغییر ماههای قمری خلل چندانی در موضوع بوجود نمیآورد. دست بر قضا به لحاظ عدم وجود بیمه و بازنشستگی در بخش کشاورزی، کشاورزان زیادی، یک یا دو و شاید سه دوره تقارن ماه مبارک رمضان با تابستان و ایام دروی محصول را درک کردهاند.
این روزها کمباین و دستگاههای درو را حتی در قطعات کوچک هم بکار میگیرند و شاید از شدت کار با دست کاسته شده است. اما در یک دورهای که تقارن روزهداری با دروی محصولات تابستانی را دیدم؛سحری خورده عازم بیابان میشدیم. دروی گندم باید ادامه مییافت در تمام روز، مگر اینکه؛ شدت گرما دو مشکل بوجود میآورد: یکی تشنگی ودیگری، خشک شدن محصول و ریزش بیش از حد آن. با همهی سختی کار چارهای جز اندیشه به سرانجام کار نبود. برای تسریع در این امر همهی اعضای خانواده، جوان و پیر، زن و بچه ، به نسبت توانایی خود شرکت داشتند. درو به هر نحوی باید انجام میشد. رسم درو داسی بر دست با کمر خمیده است. اما آوردهاند که ، پسری به پدرش گفت: میشه بشینم و درو کنم.پدر گفت: بمیر و درو کن.