gerivan گریوان

gerivan گریوان

معرفی گریوان و مطالب متنوع دیگر
gerivan گریوان

gerivan گریوان

معرفی گریوان و مطالب متنوع دیگر

دروی گندم ( 1 )

کافر درو

  تابستان است و فصل دروی محصول. روزگاری برای کشاورز و زارع ؛ گندم همه‌ی دارایی و رزق و روزیش بود. آنچه که در پاییز و بهار کشته‌، تمام داشته‌ی اوست و مرحله‌ی برداشت، غیر از تحصیل محصول، عزت و آبروی خانواده‌ی کشاورز است.آبروی رفته را هم با هیچ چیزی نمی‌توان برگرداند.

 با وجود تقسیم کار نانوشته‌ی که برای طول سال بین خانوار کشاروز؛وجود دارد؛ دروی گندم و جو، نقطه‌ی مشترک و کانون تجمع همه‌ی آنانی است که بواسطه‌ی دندانی که دارند؛ باید در امر درو مشارکت داشته باشند. اینجاست که گردش ایام و تغییر ماه‌های قمری خلل چندانی در موضوع بوجود نمی‌آورد. دست بر قضا به لحاظ عدم وجود بیمه و بازنشستگی در بخش کشاورزی، کشاورزان زیادی، یک یا دو و شاید سه دوره تقارن ماه مبارک رمضان با تابستان و ایام دروی محصول را  درک کرده‌اند.

 این روزها کمباین و دستگاه‌های درو را حتی در قطعات کوچک هم بکار می‌گیرند و شاید از شدت کار با دست کاسته شده است. اما در یک دوره‌ای که تقارن روزه‌داری با دروی محصولات تابستانی را دیدم؛سحری خورده عازم بیابان می‌شدیم. دروی گندم باید ادامه می‌یافت در تمام روز، مگر این‌که؛ شدت گرما دو مشکل بوجود می‌آورد: یکی تشنگی ودیگری، خشک شدن محصول و ریزش بیش از حد آن. با همه‌ی سختی کار چاره‌ای جز اندیشه به سرانجام کار نبود. برای تسریع در این امر همه‌ی اعضای خانواده، جوان و پیر، زن و بچه ، به نسبت توانایی خود شرکت داشتند. درو به هر نحوی باید انجام می‌شد. رسم درو داسی بر دست با کمر خمیده است. اما آورده‌اند که ، پسری به پدرش گفت: می‌شه بشینم و درو کنم.پدر گفت: بمیر و درو کن.  

کشتار در غزه

روزهای خونین روزه‌داران غزه

... "از زمین خون می‌جوشید و از آسمان خون می‌بارید و خورشید به تمامی چشمی بود که آتش و خون می‌ریخت و در خون و بر خون بود که انسان خدایش را به نماز می‌ایستاد تا رستاخیزش باشد که نفی خدایان خاک است و نفی قدرت‌های کاذب.

  آدمک‌ها داشتند به ‍‍<< داشته‌ >>ها  می‌اندیشید و به میدانی که برای قدرت نمایی و زراندوزی یافته بودند و انسان به خدا می‌رفت تا از خواستن‌های زمینی گریختخ باشد و به 

<< آنجا که اینجا نیست >> رسیده باشد.

 آدمک‌ها داشتند در چرک و خون خویش دست و پا می‌زدند که < بودن > خود را نجات داده باشند، و انسان بر خون خویش قد می‌کشید و پا بر < بودن > می‌نهاد که << زندگی >> را یافته باشد.

  آدمک‌ها با << خود پرستی >> به خاک می‌آمدند و انسان بر بال << نماز >> به خدا می‌رفت. به نیرویی خلاق، نگاه‌دارنده و بی‌مرگ."

 ( برای پاس‌داشت مقاومت مردم غزه - برگرفته از متن مرثیه‌ای که ناسروده ماند- پرویز خرسند)

برای بچه‌های غزه

خود را به انسان ببخش

به دشمن نگاه کرد. دریای دشمن. و به دوست. تنی چند. قلبش در مشت بی‌رحمی فشرده شد و انفجار غربت را پشت چشم‌هایش حس کرد.خورشیدروی دشت ایستاده بود و آتش می‌ریخت . و خون تبخیر می‌شد و خاک رنگ خون داشت. و دشت بوی خون می‌داد.

 به دشمن نگاه کرد - دریای دشمن - و اندیشید : 

 این‌ها برای چه می‌جنگند؟ نه پدری کشته‌ایم و نه مالی برده‌ایم. نه حرمت قبیله‌ای شکسته‌ایم و نه آرامشی را آشفته‌ایم. پس شمشیر چرا قلب‌هایی را آماج کرده‌اند که کینه‌ای نیندوخته‌اند؟

(تقدیم به کودکان غزه - از متن مرثیه‌ای که ناسروده ماند- استاد پرویز خرسند)

شب قدر

چرا در محرم و شب قدر؟

این چه سری است در ماه‌های قمری که اتفاقات این‌چنینی در ‌‌‌‌آن‌ها رخ داده است : علی(ع) را در شب قدر که بهترین شبهاست، به شهادت رساندند. امام حسین را در محرم که اول سال قمری است و باید جشن بگیرند ؛ شهید کردند . 

آب

دلم برا آب تنگ شده 
.
.
.
.
نه حالا که از صبح، حسب عادتی که بعد بیدار شدن از خواب حتما باید یک لیوان می‌نوشیدم.
.
.
.
.
سلام بر ضربت خورده‌ی امشب 
سلام بر لب‌های تشنه‌‌‌‌‌ی عباعبدالله